بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ «فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» حج،‌ آیه 50

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام؛

ضمن تشکر از حسن اعتماد حضرت عالی و اختصاص وقت به این امر مبارک؛

لطفاً به سوالات زیر پاسخ دهید؛ بدیهی است که هر چه پاسخ ها کامل تر باشد، قطعاً مفیدتر خواهد بود.

 

1-لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید (تحصیلات و تحقیقات و…).

بنده حسین امیری هستم؛ در حال حاضر واحد های دکتری را گذرانده ام و در مرحله ارائه پایان نامه هستم. مقطع کارشناسی و همین طور مقطع کارشناسی ارشد رشته روانشناسی را در موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی تحصیل کرده ام؛ چندین مقاله و کتاب هم تاکنون نوشته ام و الحمدلله به چاپ رسیدند؛ مقالاتی که نوشته ام نیز بیشتر در زمینه اخلاق و روانشناسی بوده اند.

 

2-در چه حوزه ای مشغول فعالیت هستید؟ کمی از سوابق و افتخارات توضیح دهید.

بنده در حال حاضر بیشتر در حوزه مشاوره و تدریس مشغول فعالیت هستم، دروسی مثل روانشناسی رشد، شخصیت، درس مبانی روانشناسی، مشاوره و راهنمایی، شیوه های تغییر اصلاح رفتار را تدریس کرده ام و علاوه بر این در زمینه مشاوره هم فعالیت دارم. در همین مرکز مشاوره حوزه علمیه قم در گروه روانشناسی فعال هستم؛ البته علاوه بر این در مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، مشاوره تلفنی در حد جزئی دارم.

 

3-انگیزه شما برای ورود به این عرصه چه بوده؟ در مورد ضرورت فعالیت در این عرصه توضیح دهید.

اینکه من چه انگیزه ای برای ورود به عرصه روانشناسی داشتم، موارد مختلفی را میتوان نام برد:

اوایل خیلی علاقه به بحث خودشناسی داشتم؛ به بحث شناخت انسان با یک نگاه روانشناسانه علاقه داشتم؛ از طرف دیگر برای کارهای تبلیغی فرهنگی حتی برای مباحث سیاسی و غیره، ما نیاز به این علم داریم و می‌توانیم از این علم به عنوان یک ابزار مفید استفاده کنیم.

در روانشناسی نظریه های مختلفی وجود دارد، مکاتب مختلف وجود دارد، این مکاتب با وجود نکات قوت و ضعف شان اطلاعات خوبی در مورد انسان می دهند؛ از سوی دیگر متاسفانه در بسیاری از این مکاتب، مبانی جهان بینی اسلامی مورد توجه و عنایت قرار نگرفته و در برخی از همین مکاتب یک روح اومانیستی وجود دارد؛ یک نوع انسان گرایی و  محور قرار دادن انسان؛ این انسان سالمی که این ها دارند تعریف می‌کنند بر مبنای یک نگاه اومانیستی است.

برخی از مکاتب متاسفانه چنین نقصی را دارند. با این اوصاف طبیعتاً ضرورت دارد که طلبه‌های دغدغه مند با انگیزه‌های دینی وارد عرصه روانشناسی بشوند و پژوهش‌هایی را با تکیه بر مبانی اسلامی انجام بدهند تا ان شاالله بتوانند یک روان شناسی اسلامی را تهیه کنند.

البته کارهایی در زمینه روان شناسی اسلامی صورت گرفته ولی خیلی ما فاصله داریم تا به روان شناسی اسلامی برسیم و در این زمینه به نظر می‌رسد که کمبود جدی وجود دارد.

نکته دیگر این که اگر مردم بتوانند به صورت روشمند و پروتکل محور مشکلات روحی، فکری و مشکلات خانوادگی خود را با تکیه بر روان شناسی اسلامی حل و فصل کنند، قاعدتاً با استقبال بیشتری روبه‌رو خواهد شد.

تبلیغ دین فقط صرف این نیست که نکات اخلاقی را مطرح کنید؛ قاعدتاً وقتی که جوامع علمی و همین طور مردم عادی با کارآیی دین در رفع مشکلات روحی و فکری آشنا شوند و ببینند که دین و روان شناسی اسلامی چقدر می تواند در زندگی آنها مفید باشد، طبیعتاً استقبال بیشتری از اسلام خواهند کرد.

نکته دیگر مربوط به ساخت آزمون ها  و پروتکل های اخلاقی و تربیتی است.  یکی از جاهایی که ضروری است طلاب روان شناس کار کنند ساخت آزمون و ‌پروتکل های‌ تربیتی درمانی در عرصه اخلاق است، که به نظر می رسد در منابع اخلاقی و دینی ما خیلی به این بحث توجه نشده است؛ فرض کنید در مورد همین مسئله صبر؛ کتاب های اخلاقی نکات خیلی زیادی را در مورد آثار صبر، نشانه های صبر و  روش های رسیدن به صبر بیان کرده اند؛ ولی سوال من این است که آیا اساتید و منابع مختلف دینی ما به صورت پروتکل محور در مورد این مسئله بحث کرده اند؟ مثلا مطرح کنند که ما یک برنامه ده جلسه ای داریم که اگه کسی ۱۰ جلسه آموزش را بگذراند بعد از ۱۰ جلسه می‌تواند صبور باشد یا صبرش را افزایش دهد؛ یا مثلا آیا پروتکلی برای حیا،  قناعت و برای موضوعات مختلف اخلاقی با تکیه بر مبانی اسلامی ساخته شده است؟

از طرفی دیگر نیاز داریم آزمون‌هایی در همین عرصه بسازیم مثل آزمون صبر، قناعت، شکر و .‌.. تا فرد بتواند وضعت اخلاقی خود را ارزیابی کند. وقتی که فرد می خواهد خودسازی کند و انسان سالم و کامل شود، می خواهد بداند از لحاظ اخلاقی در چه وضعیتی است، مثلا به لحاظ شکرگزاری در چه مرحله ای هست؟ می‌خواهد این ها را بداند و اگر این موارد ضعیف است، پروتکل درمانی شکر را روی خود اجرا کند و بعد از اجرا هم باز می خواهد آزمون انجام دهد ببیند که آیا با توجه به این پروتکل آیا شکرگزاری اش افزایش پیدا کرده یا نه؟

این که عرض می‌کنم مثال است. به طور کلی ما نیاز داریم در عرصه روان شناسی پژوهش های جدی انجام بشود که  شامل ساخت آزمون تدوین پروتکل و … است. این موارد  باید با تکیه بر مبانی اسلامی باشد.

۴-لطفاً از تجربیات خود در دوران خدمت بفرمایید.

من در طول مشاوره با طلبه های خیلی زیادی مواجه شدم؛ یکی از تجربیاتی که می توانم این جا بیان کنم بحث افسردگی در برخی طلاب پایه بالاست.

همان طور که مستحضر هستید فرآیند تحصیل در حوزه فوق العاده طولانی است؛ تا طلبه پایه ها ده را تمام کنند، سن شان بالا رفته است، در حالی که بسیاری از این طلبه ها در این مرحله نه مجتهد شده اند و نه مثل بسیار افراد دیگر شغل مناسب بدست آورده اند. مخصوصا اگر با دیپلم یا لیسانس وارد شده باشد که سن فوق‌العاده بالا می رود. برخی خود را خواسته یا ناخواسته با همسالان خود مقایسه می‌کنند و می بینند که آنها در سن پایین تر به شغل و درآمد بهتر رسیدند و کارآیی بیشتری در جامعه دارند.

برای طلبه ای که این همه درس خوانده و احساس می کند بعد از این همه درس خواندن آن چنان که باید و شاید کارآیی ندارد، احتمالا باعث حالت‌ های افسردگی و ناامیدی می شود.

البته این قضیه عمومیت ندارد، ولی تعداد قابل توجهی از طلاب دچار چنین حالت های افسردگی می شوند؛ پیشنهادم این است که برای پیش گیری از این دسته مشکلات بهتر است که ساختار حوزه به گونه‌ای باشد که طلبه بتواند محصول علم خودش را زودتر ببیند؛ مثلاً از طلبه‌های پایه های مختلف به تناسب خودشان، انتظار مقاله و کارهای پژوهشی داشته باشیم؛ وقتی طلبه پژوهش خودش را می بیند مقالات چاپ شده خودش را می بیند طبیعتاً احساس مفید بودن خواهد کرد.

از سوی دیگر به کاربردی سازی دروس نیز باید توجه کرد. طلبه در عرصه علمی و عرصه‌های مختلف به کار متناسب بپردازد.

پیشنهاد دیگر بعد از پایه ده، طلبه‌ها به جای درس های خارج طولانی مدت، وارد کارورزی بشوند؛ مثل پزشکی که دانشجو چند سالی درس می خواند و بعد بصورت عملی وارد کارورزی می شود. پس این کارورزی باعث می شود مهارت پیدا کند.

مشکل ما این است که متاسفانه خیلی از طلبه‌ها علم کسب می‌کنند، اطلاعاتشان را زیاد می‌کنند ولی مهارت کسب نمی‌کنند. چنین طلبه هایی بعد از مدتی ممکن است بگویند که ای بابا ما تا الان چه کار کرده ایم و  تا حالا چه فایده‌ای داشتیم؟ اگر بر فرض یک طلبه بعد از یک پایه خاصی وارد کارورزی تحقیق و پژوهش بشود و کارورزی کند پژوهش تحویل بدهد، ممکن است بعد از ۵ سال کم کم این مهارت اجتهاد به دست بیاید و کم کم به این نتیجه می رسد که من هم می توانم در مواردی اجتهاد کنم.

این مساله هم به نفع حوزه است به نفع طلبه.

بعد از پایه ۱۰ این اساتید درس خارج می توانند در قالب استاد ارزیاب، استاد راهنما، استاد مشاور و… به طلبه ها کمک کنند.

5-چه توصیه ای دارید برای طلابی که قصد ورود به این عرصه دارند؟ برای کسب موفقیت چه مولفه هایی نیاز است؟

این عرصه، به نظرم عرصه خوبی است و پیشنهادم این است که ترجیحاً قبل از ورود به این عرصه، یک دوره استعدادسنجی را بگذرانند. در همین مرکز حوزه مراحلی وجود دارد این دوره‌ها را بگذرانند و با استعدادهای خود آشنا شوند. استعداد شناسی که شدند بعد اگر استعدادش را دارند کم کم به فکر انتخاب این رشته باشند. قاعدتاً این رشته علاوه بر استعداد و علاقه، نیاز به تلاش، پشتکار و نیاز به یک دغدغه اسلامی دارد .

 

6-طلاب چگونه می توانند وارد این عرصه بشود؟ مجرای استخدام و اشتغال؟

به لحاظ اشتغال  در عرصه های مختلف می شود کارهای مفیدی انجام داد. از این رشته در عرصه مشاوره، تدریس، کارگاه، نوشتن کتاب های کاربردی و غیره از این رشته می توان استفاده کرد.

 

7-چه توصیه ای دارید برای مدیران حوزه های علمیه، در مورد برنامه آموزشی متناسب با عرصه فعالیت شما؟

من به مدیران حوزه‌های علمیه دو پیشنهاد دارم:

  1. اینکه برنامه های آموزشی و روانشناختی در دروس حوزه گنجانده شود؛ مثلاً ۲ واحد درسی گذاشته بشود که  این دو واحد بحث های مشاوره ای و انگیزشی باشد. در یکی از این دو ترم موضوع تمرکز مطرح بشود و در ترم بعد روش های مطالعه مطرح باشد و در ترم بعدی روش های نشاط ورزی در تحصیل گنجانده شود و ….
  2. برنامه هایی برای افزایش نشاط و احساس مفید بودن طلاب داشته باشند. مثلا چه اشکالی دارد مدیران تا جایی که امکان دارد با ارگان های مختلف رایزنی کنند؛ مثلا با آموزش و پرورش و صدا و سیما رایزنی‌هایی بشود که ارتباطات بین حوزه و صدا و سیما یا بین حوزه و آموزش و پرورش یا ارگان های مختلف انجام بشود و بعد برای طلبه پایه های مختلف زمینه فعالیت باشد، تا محصول کار را ببیند و لذت ببرند و انگیزه او برای ادامه تحصیل بیشتر بشود؟

 

از اینکه این فرصت را در اختیار ما قرار دادید، کمال تشکر را داریم. موفق باشید.

رزقی نو

یک پاسخ

  1. ای کاش وقتی که ما وارد حوزه می شدیم این مباحث مطرح می شد و من کنون برای نسل آینده حوزه آرزوی موفقیت روز افزون دارم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *